امام زمان (عج)

بستر سازی برای ظهور

امام زمان (عج)

بستر سازی برای ظهور

مشخصات بلاگ
امام زمان (عج)

انتظار فرج یک نشاط ،تحرک و پویای است در همه زمینه ها .(مقام معظم رهبری)

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی

شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی

آه باران من سراپای وجودم آتش است

پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی

 

  • آوای ظهور

وقت ظهور آن حضرت براى هیچ کس جز خداوند متعال معلوم نیست و کسانى که وقت ظهور را تعیین مى کنند، دروغگو شمرده شده اند ولى علایم و نشانه هاى بسیارى براى ظهور آن حضرت در کتابهاى حدیث ثبت شده است که ذکر تمام آنها از حوصله این مجموعه خارج است .

علایم ظهور به دو دسته کلى تقسیم مى شوند  علایم حتمى و علایم غیر حتمى چنانکه فضیل بن یسار از امام باقر ع روایت کرده است که آن حضرت فرمود:


نشانه هاى ظهور دو دسته هستند  یکى نشانه هاى حتمى و دیگرنشانه هاى غیر حتمى، خروج سفیانى از نشانه هاى حتمى است که راهى جز آن نیست.

منظور از علایم حتمى آن است که به هیچ قید و شرطى مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود مقصود از علایم غیر حتمى آن است که حوادثى به طور مطلق و حتم از نشانه هاى ظهور نیست بلکه مشروط به شرطى است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق مى شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمى یابد.
اما علایم غیر حتمى بسیارند که به یک روایت از امام صادق ع اکتفا مى کنیم که در این روایت چنان روى علایم و مفاسد انگشت گذارده شده که گویى این پیشگویى مربوط به 13 یا 14 قرن پیش نیست بلکه مربوط به همین قرن است و امروز که بسیارى از آنها را با چشم خود مى بینیم، قبول مى کنیم که به راستى معجزه آساست .
امام صادق ع در این روایت به 119 نشانه و علامت از علایم ظهور اشاره مى کند ما در اینجا فقط به ذکر برخى از آن مواد 119 گانه اشاره مى نماییم.
حضرت صادق ع به یکى از یارانش فرمود:

1 ـ هرگاه دیدى که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند 
2 ـ دیدى که ظلم وستم فراگیر شده است 
3 ـ و دیدى که قرآن فرسوده و بدعت هایى از روى هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است 
4 ـ و دیدى که دین خدا(عملا) تو خالى شده و همانند ظرفى آن را واژگون سازند 
5 ـ و دیدى که کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند 
6 ـ ودیدى که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند 
7 ـ و دیدى که شخص بدکار دروغ مى گوید و کسى دروغ و نسبت نارواى او را ردّ نمى کند 
8 ـ و دیدى که بچه ها به بزرگان احترام نمى گذارند 
9 ـ و دیدى که قطع پیوند خویشاوندى شود 
10 ـو دیدى که بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش بر او نگردد
11 ـ و دیدى که نوجوانان پسر همان کنند که زنان مى کنند 
12 ـ و دیدى که زنان با زنان ازدواج کنند 
13 ـ و دیدى که انسانها اموال خود را به غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود 
14 ـ و دیدى که افراد با کار و تلاش نامناسب مؤمن به خدا پناه مى برند 
15 ـ و دیدى که مدّاحى دروغین از اشخاص زیاد مى شود 
16 ـ و دیدى که همسایه همسایه خود را اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود
17 ـ و دیدى که کافر به خاطر سختى مؤمن شاد است 
18 ـ و دیدى که شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداى متعال نمى ترسند 
19 ـ و دیدى کسى که امر به معروف مى کند، خوار و ذلیل است 
20 ـ ودیدى که آدم بدکار در آنچه خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است 
21 ـ و دیدى که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند
22 ـ و دیدى که مردم به شهادت و گواهى ناحق اعتماد مى کنند 
23 ـ و دیدى که جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد
24 ـ و دیدى که مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش 
25 ـ و دیدى که والیان در قضاوت رشوه بگیرند 
26 ـ و دیدى که پستهاى مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگى 
27 ـ و دیدى که مردم را از روى تهمت و یا سوء ظن بکشند 
28 ـ و دیدى که شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است 
29 ـ و دیدى که همسایه از ترس زبان به همسایه احترام مى گذارد 
30 ـ و دیدى که حدود الهى تعطیل مى شود و طبق هوى و هوس عمل مى شود 
31 ـ و دیدى که معاش انسان از کم فروشى به دست مى آید 
32 ـ و دیدى که مرد به خاطر دنیایش ریاست مى کند
33 ـ و دیدى که نماز را سبک شمارند 
34 ـ و دیدى انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است 
35 ـ ودیدى که دلهاى مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است 
36 ـ و دیدى که بر سر کسبهاى حرام آشکارا رقابت مى کنند 
37 ـ و دیدى نماز خوان براى خود نمایى نماز مى خواند 
38 ـ و دیدى مردم در اطراف قدرتمندانند 
39 ـ و دیدى طالب حلال سرزنش و مذمت مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد
40 ـ و دیدى در مکه و مدینه کارهایى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند و هیچ کس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود
41 ـ و دیدى که به فقیر چیزى دهند که به او بخندند ولى در غیر خدا ترحّم است 
42 ـ و دیدى که مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند 
43 ـ و دیدى که عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند 
44 ـ و دیدى که پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد
45 ـ و دیدى که اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى، کم فروشى و زشتى انجام نداده، ناراحت است 
46 ـ و دیدى که قدرتمندان غذاى عمومى مردم را احتکار کنند 
47 ـ و دیدى که اموال خویشان پیامبر ص (خمس) در راه باطل تقسیم مى گردد و با آن قمار بازى و شرابخورى شود 
48 ـ و دیدى که همّ و هدف مردم شکمشان و شهوتشان است
49 ـ و دیدى که صدقه را با وساطت دیگران و بدون رضاى خداوند و به خاطر در خواست مردم بدهند 
50 ـ و دیدى که نشانه هاى برجسته حق ویران شده است، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد.

علایم ونشانه های حتمی ظهور

علایم و نشانه هاى حتمى، آن است که به هیچ قید و شرطى مقیّد و مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود با استفاده از روایات معصومینع علایم حتمى الوقوع عبارتند از:
1
ـ امام صادق ع فرمود:
پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان.
2 ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است:
وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمى است و کف دستى که از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است.
 
و اضافه فرمود:
و نیز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بیدار مى کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد.
3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست.
1
ـ سفیانى 
2
ـ دجّال 
3
ـ دخان 
4
ـ دابّه 
5
ـ خروج قائم 
6
ـ طلوع خورشید ازمغرب 
7
ـ نزول عیسى 
8
ـ خسوف در مشرق 
9
ـ خسوف در جزیره العرب 
10
ـ آتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى کند
.

 منبع: سایت آوینی

  • آوای ظهور

لحظه هایم را شمردم تا به حال 

                                          تا ببینم لحظه ای پر شور و حال                           

انتظارش را کشیدم دم به دم  

                                           لحظه هایم پر شده حالا ز غم

کی میایی ، ذوالفقارت هم به دست      

                                          از دلمان با وجودت غم برست

پس کجایی؟ کی میاید این خبر        

                                          آمدی با سیصدو سزده نفر

من دو چشمم یخ زده از انتظار    

                                        گونه هایم خیس و نم بی اختیار

ای امام آخرم صاحب زمان    

                                       پس کجایی؟آمده آخر زمان 

 

                                                                     شاعر: فاطمه نصرت پور       

  • آوای ظهور

 

 

 

بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد

دعا کبوتر عشق است وبال وپر دارد

بخوان دعای فرج را وعافیت بطلب

که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد

بخوان دعای فرج را ونا امید مباش

بهشت پاک اجابت هزار در دارد

بخوان دعای فرج را که صبج نزدیک است

خدای را شب یلدای غم سحردارد

بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال

مسافر دل ما نیت سفر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا

زپشت پرده غیبت به ما نظر دارد

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا

حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد

 

  • آوای ظهور

حب رابطه ای قلبی ست میان محبوب و محب،

 

کافی است عطر وجود محبوب؛

 
کافی است حرارت نفسش به وجود محبوب برسد

آن وقت است که جاری می شود در قلبشان

یک نور؛ یک عطر؛ یک هوا.

محب را وظیفه است ، کنکاش کند، جستجو کند،

تا خبری از محبوب خود بیابد

اینکه او کجاست؟ حال و هوای دلش چه رنگی ست؟

محب تمام عالم را زیر پا می گذارد تا به محبوبش برسد.

کوچه به کوچه، شهر به شهر...

که اگر به محبوب برسد تازه آغاز واگویه هاست

و اگر نرسد تازه فصل حسرت ها که ...

لیت شعری، کاش می دانستم که کجا پر کشیده ای؟

کاش می دانستم کدام زمین خاکی تو را برداشته است؟

هرچه محبوب به محبش نرسد؛ هرچه میان همه باشد و با او نباشد، دنیا برایش سخت تر می شود.

سخت می شود که دهان به دهان همه بگذارد و کلامش به کلام محبوب نه؛

سخت می شود که همه را ببیند و محبوب را نه...

خلاصه قلبش همیشه تنگ است؛

چشمش همیشه مشتاق؛

خواب و خوراک سرش نیست؛

تنها کاری که از دستش بر می آید

این است که مثل محبوب فکر کند؛

مثل محبوب رفتار کند؛

آنگونه عمل کند که محبوب می پسندد،

تا اگر باد،

تا اگر که باران ،

خبر اینگونه عاشقیش را به محبوب رساند، سرافراز این عمیق حسش باشد.

آن روز صبح قبل از نماز ، قبل از آنکه سپیده بزند

حتی قبل از آنکه آسمان، گرگ و میش به خودش بگیرد،

مفاتیح دلم را باز کردم

و یاد محبوب را در دلم تازه .

پروردگارا من در صبح همین روزم و تمامی ایامی که در آن زندگانی کنم

با او تجدید میکنم عهد خود و عقد بیعت او را که بر گردن من است

که هرگز از این عهد و بیعت برنگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم

(فرازی از دعای عهد)

 

  • آوای ظهور


مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*

  • آوای ظهور